شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
مادرم!!! یادت هست آن روز که پرسیدی چرا غمگینی؟ گفتم هیچ و لبخند زدم... چگونه میتوانستم پنهان کنم آن آتش نهفته در قلبم را؟ آن هم از تو... تو خوب میدانستی و خوب میدانی که این آتش هنوز هم روشن است... آن شبی فهمیدم که تکیه بر دیوار زده ، آرام با من میگریستی...
نوشته شده در شنبه 89/10/18ساعت
2:4 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |